من این شب زنده داری را دوست دارم
من این پریشانی را دوست دارم
بغض آسمان دلتنگی را دوست دارم
گذشت و دلم عاشق شد ، بیشتر گذشت و دلم دیوانه ات شد
من این دیوانگی را دوست دارم
عاشقم، عاشق آن « میم » که می آید آخر عزیز ... و تو را مال من میکند .
او هنوز روسری آبی میپوشد
و من هنوز سیگار فیلتر قرمز میکشم
چه شهرآورد بزرگی شده این عشقبازی ها...!!!!
روزهای بارونی رو خیلی دوست دارم ...
آخه معلوم نیست که منتظرِ تاکسی هستی یا آواره ی خیابون ها !
بخارِ هوا مال سرماست یا دود سیگار !!
روی گونه هات اشکه یا دونه های بارون !!!
زندگــــــی
با لمس دستانِ تـــــــو
با حسِ عشــــــــــــــــــقِ تـــــــو ♥♥♥♥♥♥♥♥♥
نگاه تــــــو
مــَـــرا عاشق تر از پیـــــش می کند
چه معجــــــــونی می شود
زندگــــــی
با لمس دستانِ تـــــــو
با حسِ عشــــــــــــــــــقِ تـــــــو ♥♥♥♥♥♥♥♥♥
اوج دلـــــــــــتــــنـــگی وقتیه که
نه می تونی صداشو بشنوی
نه می تونی ببینش
فقط باید به عکسی که تو پروفایلش گذاشته نگاه کنی. . .
مرد را به عقلش نه به ثروتش
زن را به وفایش نه به جمالش
دوست را به محبتش نه به کلامش
عاشق را به صبرش نه به ادعایش
مال را به برکتش نه به مقدارش
خانه را به آرامشش نه به اندازه اش
اتومبیل را به کاراییش نه به مدلش
غذا را به کیفیتش نه به کمیتش
درس را به استادش نه به سختیش
دانشمند را به علمش نه به مدرکش
مدیر را به عمل کردنش نه به جایگاهش
نویسنده را به باورهایش نه به تعداد کتابهایش
شخص را به انسانیتش نه به ظاهرش
دل را به پاکیش نه به صاحبش
جسم را به سلامتش نه به لاغریش
سخنان را به عمق معنایش نه به گوینده اش
تــو را دوست میدارم . . . چه فـرق مى کند که چــــــــــــــ ـرا ! ؟ یــــــــــــا از چــــــــــــه وقـت! یـا چطـور شـد که . . . ! چه فــــــــــــــ ـرق میکـند ؟! وقتى تــو بـایـد بــــــــــــــ اور کنـى . . . که نمـى کـــــــــنى و من بــایـد فـرامـــــــــو ش کــنم . . . کـه نمـــــى کـــــنم