گاهی عشق گاهی غم ...

غمگینم مثل ....

گاهی عشق گاهی غم ...

غمگینم مثل ....

باور می کنی ؟؟

دلم می گیرد وقتی می بینم او هست … من هم هستم … اما “قسمت” نیست !

بابت همه چیزم که هستم..

امروز رو واقعا خسته شدم :)

مرسی که بهم امید می دی و هوامو داری ازت ممنونم تو خیلی خیلی خوبی


TrS

درسته....سخت گیرم...

همه می گویند “سخت گیر”م!

راست می گویند  همین است که انقدر “سخت”  به تو  “گیر” داده ام …

عشق آخر...

عشق آخر

بهترین روز دیدن تو، بهترین حرف گفتن از تو

زندگی هستی و بودن، یعنی خواستن خواستن تو

بهترین خاطره از تو، یادگار عمر من تو

دور ترین راه واسه من، کمترین فاصله از تو

پرسیدی از عشق اول، فقط از رو بچگی بود

چی بگم از عشق دوم؟ اونم از رو سادگی بود

دلم عادت غریبی به هوای عاشقی داشت

عشق سوم اومد از راه، رو هوا زد دلم رو برد

عشق بعد از سر لج بود، چند صباحی بود و بس بود

وقتی از سرم بدر شد، دفع صد بلا و شر شد

اما تو...

تو آخرینی

عزیزم عزیزترینی

همه دنیا یه طرف

تو یه طرف که بهترینی

خواستنی ترین وجودی

زندگی بود و نبودی

میمیرم اگه یه روزی بگی عاشقم نبودی...


از زندگیت لذت ببر...

زندگی مثل آب توی لیوانه ترک خورده میمونه

بخوری تموم میشه

نخوری حروم میشه

از زندگیت لذت ببر چون در هر صورت تموم میشه . . .

غرور لعنتیه من....


پرسید:

 به خاطر کی زنده هستی؟ با اینکه دلم می خواست با تمام وجودم داد بزنم

"بخاطر تو" بهش گفتم به خاطر هیچ کس. پرسید پس به خاطر چه زنده

 هستی؟ با اینکه دلم فریاد میزد "به خاطر تو" با یک بغض غمگین گفتم به

خاطر هیچ چیز. ازش پرسیدم تو به خاطر چی زنده هستی؟ در حالیکه اشک

 تو چشمانش جمع شده بود گفت به خاطر کسی که به خاطر هیچ زنده

است...

خوش بحالش

لنگه های چوبی در حیاطمان

گرچه کهنه اند و جیر جیر میکنند

محکمند …

خوش به حالشان که لنگه همند . . .


(حسین پناهی)

دلم درده ولی مریض نیستم

از تنها ، به هوای دل پر آتش خویش 


می زنم گام ولی بی فرجام 

سالها رفته و برف 

در کنار من ِ افسرده در این کوچه ی پاک 

جای پایی نپذیرفته به رخسار سپید



اینکه در آغوش توست

زمانی آرزویم بود
عزیزم بود
ولی حالا…
حرفی نیست…
فقط هوایش را داشته باش!
اما بازیچه اش نشو
مثل من…

نگران نشو...تنها نیستم…!!

نگران شب و روزهام نباش
تنها نیستم
بالشم
هق هق گریه هام
قرص ها
آهنگها
لرزش دستهایم
همه هستن
تنها نیستم…!!

رفتم تو اینو بدون. ...........


می روم اما بدان یک سنگ هم خواهد شکست

آن چنان که تار و پود قلب من از هم گسست
می روم با زخم هایی مانده از یک سال سرد
آن همه برفی که آمد، آشیانم را شکست
می روم اما نگویی بی وفا بود و نماند
از هجوم سایه ها دیگر نگاهم خسته است
راستی، یادت بماند از نگاه چشم تو
تاول غربت به روی باغ احساسم نشست
طرح ویران کردنم اما عجیب و ساده بود
روی جلد خاطراتم دست طوفان نقش بست

فقط به نظر میرسید عزیزم.....

اولا به نظر می‌رسید که زندگی بی تو یعنی هیچ

حالا که رفتی فهمیدم که فقط به نظر می‌رسید …

خیلی وقت است ......... بیا

خیلی وقت است فراموش کـــــــرده ام

کدامیک را سخـت تــر می کشــــــم

رنــــــــــــج!

انتظار !

یا نفس را!


برو ولی بخاطر دل خسته ام بمون

مهمان ناخوانده ی قلبم…

بمان…

بمان، که ماندنت را سخت دوست دارم…


من در این میخانه می سوزم

AloneLoves

 

من در این کلبه ی تنهایی خوشم 


تو در آن اوج که هستی خوش باش

 

من به عشق تو خوشم 


تو به عشق هر که هستی خوش باش

دیگر نمی خوام

نمی خواهم خاطره ی فردایم شوی!
امروز من باش
حتی لحظه ای……!

گاهی غم

گــاه دلــ ــم می‌گیرد ، گــاه زندگی سخت می‌شود..
گــاه تنها ، تنهایی آرامش می آورد!
گــاه هوایت دیوانه‌ام می‌کند!
این " گــاه " ها ، گــهگاه تمامِ روز و شب من می‌شوند ...
آن وقت بغض راه گــلویم را می‌گیرد ... !
درست مثل همین روزهــا

همه رو .........

مـــטּ مـے روم !
تـــو مـے مــــانـے..
بــا دنـیــایـے از خــــاطـــــرات . . .
و تنهــآیــے . . .
... راســتـے آטּ روز کــﮧ دلـــــداده تــو شــدم یــادت هست ؟
از آטּ جــا بـﮧ بـــعــدش را پـــاک کــטּ . . . !

باز که بچه شدی دلم .....

نفس زدنشو ببین....چشماشو....

هوای تو کرده بود دلم
با ما راه نیامدی ،
بارانی شد !