خانه
عناوین مطالب
تماس با من
گاهی عشق گاهی غم ...
غمگینم مثل ....
گاهی عشق گاهی غم ...
غمگینم مثل ....
درباره من
؟
ادامه...
پیوندها
خاطرات - نوشته های من (جوجو)
جالب انگیزها
من تنها هستم اما تنها من نیستم
فروش عینک آفتابی
تبادل لینک
فروشگاه عینک آفتابی
خرید عینک cat
خرید ساعت دیواری
تبادل لینک
ツ ᾗᾄм ᾗᾄмἔ вᾄʀὄὄᾗ ツ
خرید گیرنده دیجیتال
حرف های نا گفته
حرف های ناگفته
طراحی سایت
تبادل لینک
سایت بزرگ موزیک تو آی آر
دانلودستان اهنگ و کلیپ از همه چی
سرگرمی
سینما مدرن
آموزش خرید جواهرات و شناخت سنگهای قیمتی
دانلود انیمه های روز
دانلود رایگان
درج اگهی رایگان بازار کار استخدام نیازمندیهای
ساعت مچی
درج آگهی رایگان
تا شقایق ..
سلیم هاست
ツ بمــــــــب خنــــــــده ツ
عشق اول
♥عشق شکلاتی♥
خرید عینک آفتابی
فرهنگ
دستهها
گاهی غم....
146
جالب و خواندنی
41
گاهی عشق ....
58
بـــرای عشــق
92
درد دل با خدا
15
ابر برجسب
عاشق
زهر
عشق
حرفهای نا گفته
حرف
منو تو
سرد
سکوت
پاییز
کلاغ
نیمکت .....
خزون
بهار
عاشقم من فرشته
غم
برگهها
اوضاع کشور کی میگه بده بخدا خوبه باور نداری ببین اینو ؟!
قیمت مغز!!
همدرد
وقتی دیگران درکتون نمی کنند ، یه کاری کنید درکتون کنند.!!!
من رسیدم!
داستان عشق و دیوانگی
زن بودن
قهوه ی شور
بنده ی خدا
سهراب خوش به حالت
غم اندوه هست ولی حقیقیست که از من مپرس
جهنم کجاست
فاحشه دعایم کن
واقعیت است (حتما بخوانید)
چه بگوییم، چه نگوییم!
قلبم که ترک خورد
یک استکان یاد خدا باید بنوشم
عقابی پرید
قضاوت...
همه جایم شکست ای ساقی بریز که معشوق جام جانم را شکست
چشم ها را باید شست....
هــــــــــــــوس.....
عــــــــشق یعنـــــــــــــــی ....TrS
گنه کردم گنه ای پر ز لذت ( فروغ )
حتما بخوان
مگر میشود .........
دل باختن
جدیدترین یادداشتها
همه
سکوت سرد
هه جالبه نه؟ حماقت ... بچگی.... این جمله رو دوس دارم که میگن طرف یا مرد زندگیت میشه یا درس زندگیت..... درس خوبی بود :)
:(
عشق بچگی...
دستم را بالا میبرم
کجایی که دنیم رو باهات بسازم
یادت هست ...........
...
مینویسم
[ بدون عنوان ]
از رفتـــــــه گــــــــــــــــانم!!!!!
نگـــــــران نباش...
...
uharl lk (TrS)a
عاشقی یعنی همین
نویسندگان
ٌ3Sp3Rant0
149
بایگانی
شهریور 1394
1
اسفند 1393
1
اردیبهشت 1393
5
اسفند 1392
4
آبان 1392
1
شهریور 1392
1
مرداد 1392
11
تیر 1392
24
خرداد 1392
6
اردیبهشت 1392
12
فروردین 1392
38
اسفند 1391
20
بهمن 1391
86
دی 1391
147
آمار : 71193 بازدید
Powered by Blogsky
زن بودن
زن بودن
پیاده رو آنقدر ها هم باریک نیست اما دوست دارد از منتها علیه سمت من عبور کند
به اندازه 8 نفر کنارش جا هست ولی با هم برخورد خواهیم کرد...
کسی که باید جایش عوض کند ، بایستد ، جا خالی بدهد، راه بدهد و... من هستم...
تقصیر خودم است باید با آژانس می آمدم !!!!...
راننده آژانس مدام از آینه نگام می کند و لبخند می زند …
سرم را باید تا انتهای مسیر به زاویه 180 درجه به سمت شیشه بگیرم...
مدام حرف میزند و از توی آینه منتظر جواب است ...
خودم را به نشنیدن می زنم...
موقع پیاده شدن بس که گردنم را چرخانده ام دیگر صاف نمی شود...
چشمانش به نظر سالم می آید اما بقیه پول را که می خواهد بدهد
به جای اینکه در دستم بگذارد از آرنجم شروع می کند...
البته من باید حواسم می بود و دستم را با دستش تنظیم می کردم...
تقصیر خودم است باید با ماشین شخصی می آمدم !!!!...
راننده پشتی تا می بیند خانم هستم دستش را روی بوق می گذارد...
راه می دهم...
نزدیک شیشه ماشین می ایستد نیشش باز است
و دندانهای زردش از لبان سیاهش بیرون زده است...
“خانم ماشین لباسشوئی نیست ها “...
مسافرهای توی ماشین همه نیششان باز می شود...
تا برسم هزار بار هزار تا حرف جدید می شنوم...
و مدام باید مواظب ماشین هایی که فرمانهایشان را به سمت من می چرخانند باشم...
موقع رسیدن خسته هستم .. اعصابم به کلی به هم ریخته است
تقصیر خودم است زن جماعت را چه به بیرون رفتن !!!!..
نظرات
0
+ ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت
Gravatar.com
ثبت نام کنید. (
راهنما
)
نام
ایمیل
آدرس وبسایت
مشخصات مرا به خاطر بسپار
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد
ارسال نظر
راننده پشتی تا می بیند خانم هستم دستش را روی بوق می گذارد...
تقصیر خودم است زن جماعت را چه به بیرون رفتن !!!!..